آیا باید یک CMS اختصاصی بخرید؟
از زمانی که کسب و کارها شروع کردند به انتشار محتوا در وب، همیشه بین نرمافزارهای اپن سورس و نرمافزارهای تجاری سیستم مدیریت محتوا، مناظره و اختلاف عقیده بوده است. یکی از این اختلاف نظرها در خصوص خرید CMS اختصاصی است.
موضوعاتی نظیر قیمت، پشتیبانی، جامعه کاربران، وابستگی یا عدم وابستگی به فروشنده و … این اختلاف نظرها هیچگاه پایان نخواهد داشت.
سؤال: چرا شما باید یک CMS (سیستم مدیریت محتوا) اختصاصی بخرید؟
پاسخها:
ریک ون وسترینن Ric van Westhreenen
قائم مقام مدیرعامل مؤسسه TYPO3 (مالک سیستم مدیریت محتوای متن باز TYPO3)
وی تاکنون مقالات متعددی در مورد بازاریابی آنلاین، محدیریت محتوا و نرمافزارهای متن باز (اپن سورس) نگاشته است. او اولین شرکت خود را در سال 1997 تأسیس کرد و کمی بعد به شرکت YOUWE (شرکت نرمافزاری اینترنتی اپن سورس آلمانی) ملحق شد.
او در خصوص سؤال فوق چنین پاسخ میدهد:
دیگر هیچ نیازی به خرید لیسانس یک نرمافزار اختصاصی به عنوان سیستم مدیریت محتوا نیست. فکر کنید شما به عنوان یک کاربر چه چیز اضافهای در این خصوص به دست میآورید؟ راهحل بهتر؟ اطمینان بیشتر؟ امکانات بیشتر؟ هیچ کدام از اینها در یک نرمافزار تجاری بیشتر از یک نرمافزار متن باز نیست.
هر سیستم مدیریت محتوایی امکانات اولیه برای مدیریت و انتشار محتوا را در اختیار میگذارد که مربوط به هسته نرمافزاری آن میشود.
اگر واقعاً به دنبال مزایای یک سیستم مدیریت محتوای متن باز هستید، توجه به این واقعیات داشته باشید که سازمانهایی که پشت نرمافزارهای متن باز هستند، در خصوص نرمافزارهای خود سیاستهای کاملا شفاف و روشنی را در پیش میگیرند و در این خصوص به راحتی به ارتباط با کاربران و اکوسیستم نرمافزار خود میپردازند.
موارد امنیتی در فضای باز منتشر و رفع میشود. نقشه راه این نرمافزارها روشن و شناخته شده است. در ضمن در بیشتر سیستمهای مدیریت محتوای متن باز، این کاربران هستند که با نظرات خود مسیر توسعه آن را برای تیم توسعهدهنده روشن میکنند. به علاوه هرکجا شما نیاز به کمک در خصوص کاربری و توسعه آن داشته باشید، همیشه توسعهدهندگانی هستند که شما بتوانید با آنها ارتباط برقرار کنید.
در مقابل، یک سیستم مدیریت محتوای اختصاصی یا تجاری نتیجه تلاش تعداد محدودی ذهن خلاق است که در نهایت تبدیل به یک محصول شده است. هیچ کس نمیداند این نرمافزار از حیث امنیتی چقدر قابل اعتماد است یا قدم بعدی در توسعه آن چیست؟ هیچ نقشه راه روشنی برای این نرمافزارها وجود ندارد.
شما با توسعهدهندگان این نرمافزارها نمیتوانید ارتباط و تعامل روشنی داشته باشید و همه چیز تحت تأثیر ذینفعان آن خواهد بود. مسیر توسعه این نرمافزارها را کسی جز کمپانی توسعهدهنده مشخص نمیکند و شما به عنوان یک کاربر که یک نسخه خرید کردید، توانایی تأثیرگذاری در مسیر توسعه نرمافزار ندارید. در ضمن، کاربر نرمافزار نمیتواند با یکی از توسعهدهندگان و برنامهنویسان نرمافزار تماس گرفته و بخواهد در یک پروژه پیچیده به وی کمک و راهنمایی دهد.
ما دوست داریم بدانیم در غذا یا نوشیدنی که میل میکنیم، چه موادی به کار رفته یا در محیط پیرامون ما چه عناصری تأثیرگذار هستند. ما ریسکهای مربوط به حریم شخصی یا تجاری خود را میشناسیم.
اما به عنوان یک خریدار سیستم مدیریت محتوای تجاری، تنها میتوانیم فرض کنیم گفته های فروشنده کاملا درست بوده و نرمافزار امنی خریدهایم. میتوانیم فقط فرض کنیم که در آینده حتما نرمافزار به روز خواهد شد یا فرض کنیم فروشنده بهترین راهحل را در مقابل پولی که گرفته ارائه کرده است.
در نهایت شما با خرید یک نسخه دارای لیسانس نمیتوانید به فروشنده دیگری مراجعه کنید و مجبورید به دلیل همه محتوایی که در نرمافزار خود دارید و یا ارتباطاتی که باسایر نرمافزارها ایجاد کردید، انحصاراً و اجباراً با فروشنده اولیه کار کنید.
راوی موهان Ravi Mohan
مدیر مهندسی Symantec
موهان یک مدیر قابل در حوزه فنآوری است. او هم مهندس و هم تاجر تیزبین و باهوشی است. به علاوه او تجربههای ارزندهای در تجارت الکترونیک با حجم متقاضی بالا، مدیریت اطلاعات پیچیده، وب و موبایل دارد. در سیمانتک او حوزه تجربه دیجیتال و محصولات پایه تجارت الکترونیک را راهبری میکند.
قبل از سیماتک، او هم در استارتآپها و هم در شرکتهای بزرگ نظیر Intuit فعالیت میکرده است.
حال پاسخ وی را برای سؤال فوق میخوانیم:
هیچ سیستم مدیریت محتوایی نیست که بتواند رویکرد پوشش همه نیازهای کاربر را در خود جای دهد. انتخاب شما بستگی به پارامترهایی مثل نیازهای خاص تجارت شما، بازه زمانی پروژه، منابع و مهارتهای شما درون یک سازمان باشد.
وقتی ما شروع کردیم به ارزیابی سیستمهای مدیریت محتوا، برای انتخاب یک بستر مناسب مجبور شدیم وارد پهنه گستردهای از این ابزارها شویم که در آن هم راهحلهای متن باز و هم تجاری بود.
پس از ارزیابیهای سنگین و طاقتفرسا، در نهایت به یک راهحل از کمپانی Adobe به عنوان مدیریت تجارب (Adobe’s Experience Manager (AEM)) رسیدیم که نیازهای ما را به بهترین شکل پاسخگو بود.
زمینه این تصمیمگیری این بود که ما دارای یک تجارت الکترونیک جهانی با یک سایت به چهل زبان بودیم که در بیش از 60 کشور به فروش محصولات ما میپرداخت. این سایت سالانه بیش از 1.8 بیلیون دلار درآمد ایجاد میکرد.
به دلیل مشکلاتی که در کار با سیستم موجود داشتیم، نیاز بحرانی ما راهاندازی سیستم مدیریت محتوای جدیدی بود که باید در زمان کوتاهی به بهرهبرداری میرسید. تیمهای تجربه دیجیتال و تجارت الکترونیک ما هم میخواستند به سرعت بستری فراهم شود که ضمن چابک بودن و انعطافپذیری، بتواند با سایر سیستمهای ما مثل Adobe Target تعامل داشته باشد. لذا تصمیمگیری ما به خرید ابزار یاد شده انجامید.
پاسخهای فوق اگرچه مسیر روشنی برای انتخاب یکی از دو گروه نرمافزاری ایجاد نمیکند، اما استدلالهای هر یک از طرفین میتواند با توجه به مختصات کاری ما، در تصمیمگیری مفید باشد.